28
اردیبهشت

الزبان وماالزبان!

یکی از بزرگترین نقدهایی که به تاریخ فلسفه پیشا مدرن وارد است، غفلت از زبان است. از همان لحظه ای که جناب افلاطون با نظریه مثل مدعی شناسایی حقیقت شد و ان حقیقت جایی خارج از «حتی» دسترس زبان بود، و بعدش که ارسطو هستی را به جوهر و ناجوهر تقسیم کرد و بعدش در انقلابی که ابن سینا با تمیز وجود از ماهیت رقم زد …. زبان  جایی در ناکجا آباد ذهن فلسفی گم بود!…. نه بلکه بشر در زبان گم بود!

فلاسفه ی غرب با تمام افراطهایشان در نقد گذشته، و با تمام نتایج نامربوطی که از نظریاتشان در حیات بشری گرفته شد، یک کار ارزشمند کردند و آن دیدن موجودیت «زبان» بود. نبوغ عقلی یونان با نبوغ فلاسفه مسلمان به سرحدات شناخت بدون زبان دست یافت و نوابغی چون کانت بنیادهای این ذهن محوری یکسره را لرزاندند و امروز در جایی ایستاده ایم که بشر به یک کلاف در هم پیچیده از ذهن و عین و زبان دست یافته است!

جالب است که برخلاف دیگر متون مقدس، تمام این تلاشها و ستیزها، در قرآن به شکل شگفت انگیزی آرام میگیرد، دست این آشوبها گویا به این متن نمیرسد! 

آن موقع که خیلی شوق فلسفه داشتم، خیلی برایم جالب بود که مفهوم «کنه» را تبارشناسی کنم و تا حدودی هم ناخونک زدم. اینکه بشر قادر به رسیدن به کنه حقیقت نیست از مفروضات برخی اموزه های دینی است و به  نظرم قرآن در جای جای آیات الهی به این امر گوشزد میکند. این به  نظرم بزرگترین ادعای معرفتشناختی قران است، که قوای شناختی بشر برای رسیدن به کنه طراحی نشده است! اما این کنه چیست و… بماند.
این ادعا با فلسفه ی غرب خیلی خیلی بیشتر همسواست تا فلسفه ی اسلامی.

به نظرم فلسفه ی اسلامی اسیر یک ابژکتیو افراطی است که نمیگذراد به نقد قوه ی عقل و شناخت بشر بپردازد و همین است که در کلمات و محصولات زبانی میراث خود اسیر مانده است و قادر به بازشناسی عقل و زبان و فراشد این دو نیست!…. که اگر میبود شناخت قرآن مسیر بسیار متفاوتی میپیمود.
ملاصدرا نه خودش و نه اندیشه اش بلکه کلمات و جملاتش در فلسفه ی اسلامی کنونی موجود است وگرنه اگر اندیشه او همانگونه جوال و پویا در خلفش زنده میماند، ملاصدرا نابغه ای بود که میتوانست با هگل درافتد و آن کل تاریخی هگلی را به چیزی از سنخ حقیقت الهی گسیل کند!…  و خیلی زودتر از پساساختگراها به موجودیت دهشتناک زبان پی ببرد همان موجودیت پیچیده ای که اساسا بر دوگانه ی «وحدت و کثرت» حکومت میکند.

به نظرم شاید بزرگترین شاگرد ملاصدرا هگل باشد!….. بماند!

زبان، و شناسایی این بعد پیچیده و بنیادین انسان، پاشنه آشیل تقریبا همه ی پژوهشهای کنونی بشر است. 
و معجزه ی رسول خاتم(ص) یک پدیده ی زبانی است! جز این بود اسلام قرنها پیش تمام شده بود!

تمام دانسته هایم را کنار گذاشته ام و مجنون وار، منتظرم در این بلبشو، ناگه مشعل قرآن برافروزد و چیزهایی دیده شود که پرده از تمام تاریخ ذهن بشر فرو افتد و بشر به احترام قرآن تمام قد بایستد!

والله أعلم و علیه فلیتوکل المتوکلون!

 

پ.ن:
اینها را گفتم که بگویم، پژوهشهای زبانشناختی در باب قرآن را دریابیم!


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...