15
آبان

جنس زبانی در قرآن مجید (1)

(Linguistic Gender in the quran(1))

تانیث و تذکیر در زبان عربی

در زبان‌عربی، مسأله تأنیث و تذکیر در سطح صرف، نحو و بلاغت مورد توجه بوده‌است[1]. علماء عرب و شرقشناسان تلاش بسیاری برای شناسایی ضوابط حاکم بر نظام جنسیتی زبان‌عربی صورت داده‌اند اما همچنان ابهامات گسترده‌ای در این زمینه وجوددارد[2].

در کتب اولیه صرف و نحو عربی، همچون الکتاب سیویه و المقتضب مبرد، باب ویژه‌ای برای مؤنث و مذکر وجود ندارد. اولین بار زمخشری (538 ه) در المفصل در ابواب مستقل به ابنیه و احکام مؤنث و مذکر می‌پردازد. وی مذکر در زبان‌عربی  را با یک تعریف عدمی (فقدان علائم تأنیث) شناسایی می‌کند و مؤنث را دارای دو نوع حقیقی و غیرحقیقی می‌شمارد[3].در نظر ابن حاجب نیز تأنیث امری وجودی و تذکیر امری عدمی است، زیرا مؤنث دارای علامت (لفظی یا تقدیری) است و مذکر فاقد آن است. [4]

علیرغم تلاش علما برای تنظیم این طبقه‌بندی با علائم تأنیث و مسائل نحوی، همچنان مسأله حل نشده باقی مانده است. در زبان‌عربی، اسامی مؤنث حقیقی‌ای وجود دارند که دارای هیچ علامت تأنیث نیستند و یا اسامی دال بر مذکر حقیقی وجوددارد که به لحاظ ظاهری دارای علامت تأنیث هستند[5].

امکان تذکیر و تأنیث مؤنث مجازی[6] یا امکان عدول از تناسب و مطابقت در باب تأنیث و تذکیر نیز از مشکلات نحوی، مؤنث و مذکر هستند. وجود نمونه‌های بسیاری از آن در قرآن‌مجید توسط برخی به اضطراب در قرآن تعبیر شده‌است و برخی نیز به دفع این ادعا پرداخته‌اند[7].

ابهامات دلالی موجود در ساختارهای موسوم به مذکر نیز، بخصوص برای زنان، در باب نظام جنسیتی قرآن ابهاماتی مطرح کرده است.[8]  به نظر می‌رسد عامل اساسی، این ابهامات، اشکالاتی در چهارچوب شناسایی جنس‌زبانی و طبقه‌بندی آن است.  اهم این اشکالات را در سه نکته بیان می‌کنیم:

الف) غلبهٔ نگاه استعمالی بر منظر  دلالی:  هدف پیشگامان صرف و نحو، حفظ و صیانت از قرآن و جلوگیری از خطا در قرائت قرآن، توسط نومسلمانان غیر عرب، بوده‌است. ازاین‌روی نظریات مربوط به تأنیث و تذکیر، توصیف‌کننده مقام استعمال زبان‌عربی و معطوف به قرائت قرآن، و آموزش زبان‌عربی  به نومسلمانان بوده‌است و استعمال هنجاری زبان‌عربی را توصیف می‌کنند.

منظر معناشناسی که فرایند شناختی معکوس صرف و نحو باید قلمداد شود. اغلب ذیل مسائل فقه و اصول مطرح‌شده‌اند [9] و در آنجا نیز با رویکرد استنباط حکم فقهی رشد یافته‌اند. به‌عنوان‌مثال ساختارهای دال بر عموم در زبان‌عربی ، که یک شناسایی دلالی است در دانش اصول موردتوجه و پرورش قرارگرفته است [10].

ب) ابتنا بر دوگانه ادبی حقیقت/مجاز:  طبقه‌بندی سنتی مبتنی بر نظام مفهومی حقیقت-مجاز است که مقولاتی ادبی (و نه زبان‌شناختی) به شمار می‌آیند. پیش از زمخشری، توصیف تأنیث و تذکیر به مجازیت در آثار علمای عرب دیده نمی‌شود. اما وی مؤنث را به حقیقی و غیرحقیقی تقسیم کرد. پس از وی در قرن 8 ، شناسایی تأنیث به حقیقی و مجازی، در میان علمای ادبیات عرب کاملاً مرسوم بوده است[11]. 

این نحوه شناسایی جنس‌زبانی دچار ناسازگاری و ابهام ترمینولوژیک است زیرا یک مقوله ادبی برای طبقه‌بندی صرفی به‌کاررفته است. وجود معنای مجازی برای یک‌لفظ در کنار یک معنای حقیقی، و استعمال آن برای معنایی مجازی امری متفاوت از این است که استعمال یک لفظ، فقط در ساختاری مجازی ممکن باشد. در جنس مجازی، امر از دو حال خارج نیست، یا فقط معنایی مجازی برای لفظ موجود است، یا مجازیت بخشی از معنای حقیقی لفظ را در برمی‌گیرد.

 مؤنث بودن خورشید امری نیست که در استعمال یک‌لفظ در معنایی غیرحقیقی اتفاق بیفتد، بلکه اساساً خورشید جدا از این وضعیت مجازگونه در زبان عرب شناسایی نمی‌شود؛ شمس یک معنا بیشتر ندارد و آن دارای وصف مجازیت قلمداد شده‌است. ازاین‌روی  مفهوم مجازیت در بلاغت با وصف مجازیت در طبقه‌بندی مؤنث و مذکر در صرف و نحو عربی متفاوت است.

مجازیت در تأنیث و تذکیر، ساختار درونی نشانه زبانی را توصیف می‌کند که خارج از قلمرو ابداعات ادبی کاربر زبان است، اما مجازیت در بلاغت، به ابعاد استعمالی عناصرزبانی مربوط است که در قلمرو ادبیات و رفتار زبانی است. به‌این‌ترتیب  یا باید به دو نوع مجاز قائل شویم، یکی مجاز ادبی و دیگر مجاز زبانی؛ و یا توصیف تأنیث و تذکیر به مجازیت را  اصلاح سازیم.

 در مقابل این دوگانه ادبی، به‌نظرمی‌رسد؛ نوعی دترمینیسم زبانی در ساختار زبان‌های دوجنسیتی وجود دارد که تمام عناصرزبانی  را در دو جنس طبقه‌بندی  می‌کند ازاین‌روی  بیان امور غیر جنسیتی در این زبآن‌ها به‌نوعی مجازگونگی غیرادبی وابسته‌است؛ مجازی که در قلمرو انتخاب و کنش کاربر زبان نیست و متفاوت از مقولات ادبی است. به نظر نگارنده وضعیت این عناصرزبانی ، تحت عنوان طرحواره[12] که در زبانشناسی شناختی مطرح شده‌است می‌گنجد و صحیح‌تر است این دترمینیسم مجاز گونه در زبان‌های دوجنسیتی را «طرحواره جنس دوگانه» نامیده و تأنیث و تذکیر موسوم به مجازی را در قرآن مجید ذیل سازوکار نظری طرحواره مطالعه کنیم.

ج) اشکال سوم:  تعارض درونی برخی مصادیق در این طبقه‌بندی : طبقه‌بندی  مرسوم، تأنیث و تذکیر را ازلحاظ لفظ، به لفظی و معنوی و از حیث معنا به حقیقی و  مجازی تقسیم می‌کند و تأنیث و تذکیر یک عنصر زبانی، هم‌زمان، از دو حیث متمایز لفظ و معنا شناسایی می‌شود.

به‌این‌ترتیب نوعی تعارض زبانی جنسیتی در عنصر زبانی واحد در زبان‌عربی ممکن است یعنی لفظی مؤنث می‌تواند، معنایی مذکر (مانند طلحة)  یا عام (مانند دابة) داشته باشد. این امر در مورد الفاظ مؤنث فاقد علامت تأنیث نیز وجود دارد مانند زوج که لفظا مذکر دانسته می‌شود اما برای مؤنث نیز استفاده می‌شود. به‌این‌ترتیب، جنس‌زبانی در زبان‌عربی با هویت یکپارچه جنسیتی شناسایی نمی‌شود. این امر از وابستگی مبنای طبقه‌بندی  به نشانگان جنسیتی که اولاً امری آوایی است و ثانیاً خود دچار آشفتگی است، ناشی شده‌است ازاین‌روی در یک مطالعه معناشناختی ناکارآمد و مخل است و شناسایی عناصر درونی و ابعاد معنا را در ارتباط با جنس از دسترس خارج می‌سازد.

 ادامه دارد

بخشی از مقاله ام: بررسی ارتباط جنسیت و میدان معنایی وحی در قرآن

 
[1]- ‏احمد شرقاوی اقبال، معجم المعاجم ، چاپ2، (بیروت: دار الغرب الإسلامی،1993)، 6.
[2]- ‏برجشتراسر، التطور النحوی للغه العربیه، ترجمه‌ی رمضان عبدالتواب (قاهرة: مکتبة الخانجی بالقاهرة، ۱۹۹۴)، 112.
[3]- ‏زمخشری، محمود بن عمر ، المفصل فی صنعة الإعراب (بیروت: دار و مکتبة الهلال،1993)، 247.
[4]- ‏ابن حاجب، عثمان بن عمر و شاعر، صالح عبد العظیم‏، الکافیة (فی علم النحو) و الشافیة (فی علمی التصریف و الخط) (قاهره: مکتبة الآداب، 1431)، 38.
[5]- ‏أبوبکر بن انباری، المذکر والمونث (قاهره: وزارت اوقاف، 1401)؛ ‫‌طارق‌عبدعون الجنابی، «قضیة التذکیر و التأنیث فی العربیة مع تحقیق کتاب «المذکر و المؤنث» لابن جنی‏»، المجمع العلمی العراقی 59، شماره 38 (1407): 202-41؛ ‫ برجشتراسر، التطور النحوی للغه العربیه، ترجمه‌ رمضان عبدالتواب (قاهرة: مکتبة الخانجی بالقاهرة، ۱۹۹۴).
[6]- ‏عیسى بن عودة الشریوفی، «المؤنث المجازی ومشکلات التقعید‏» (رساله دکتری، جامعة ملک سعود، 1422).
[7]- ‏السید أحمد معتصم، «العدولُ بینَ التّذکیرِ والتّأنیثِ فی القرآن‏»، 27 مه 2021، ‪ https://alrasd.net/arabic/islamicheritagee/2662
[8] ‏«سبب کَون الخطاب القرآنی فی الأغلب للذکور دون الإناث‏»، اسلام وب، دسترسی 18 فوریه 2024، ‪https://www.islamweb.net/ar/fatwa/351862/سبب-کَون-الخطاب-القرآنی-فی-الأغلب-للذکور-دون-الإناث‎.
[9]- ‏محمد بصل و فاتن محجازی، «علم الدلالة بین العرب والغربیین‏»، مجلة جامعة تشرین للدراسات والبحوث علمیة, سلسلة الأداب و العلوم الانسانیة، جلد23، شماره 16 (2001)، 151-161.
[10]- ‏عبدالسلام بن عبدالله ابن تیمیه، المسودة فی أصول الفقه، (بیروت: دار الکتاب العربی، [بی‌تا])، 103؛ ‫محمد بن عمر فخر رازی، المحصول فی علم أصول الفقه، جلد2، (بیروت: المکتبة العصریة، 1420)، 482.
[11]- ‏علی بن مومن ابن‌عصفور، الممتع فی التصریف،جلد 1، (بیروت: دار إحیاء التراث العربی، [بی‌تا])، 963؛ ‫قاسم بن حسین خوارزمی، شرح المفصل فی صنعة الإعراب الموسوم بالتخمیر، جلد2، (بیروت: دار الغرب الإسلامی، 1990)،384، 385، 394؛ ‫رضی الدین استر آبادی، محمد بن حسن، شرح شافیة ابن الحاجب، جلد4، (بیروت: دار الکتب العلمیة، 1379)، 458.
[12] - Schema


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...

 
مداحی های محرم