17
خرداد

رنج دقت

این اعتراض که «چرا اینقدر به کلمات گیر میدهی!» یکی از پربسامدترین محتوای تعامل من با اساتید و هم دوره ای هایم حتی در دوران دکتری بوده است و برایم خیلی آشناست. 
این جمله ساده بیانگر این است که دانشجو و طلبه ما و حتی گاهی اساتید طاقت دقتهای نظری را ندارند و حتی با آن آشنا نیستند. کلمات و اصطلاحات محمل مفاهیم و اندیشه ها هستند و آنچه پشت این صورتهای رنگ و وارنگ پنهانند موضوع اصلی بحث و بررسی های ما در جوامع علمی مان است اگر نخواهیم در انها دقت و تامل و سختگیری کنیم دقیقا منظور از کار علمی چیست؟

«الفاظ و کلمات را رها کنیم و به محتوایشان بچسبیم؟» این جمله سوالی به شکل خبری توسط یکی از اساتیدم در اعتراض به سوالهای مکررم در کلاس گفته شد و بر رنج سوالهای بی سرانجامم افزود.
مساله چیست؟ از چه تشکیل شده است؟ و آیا یک کنش علمی چیزی جز تعامل با مسایل و اجزاء آنهاست؟
خب پس  چرا واژه ها و اصطلاحات که محمل عناصر اصلی مسایل هستند، بی اهمیت جلوه داده میشوند به بهانه اینکه لفظند!؟
شاید برای شما که یک طلبه سر به زیر و ارام بوده اید هیچ وقت این مشکل رخ  ننموده باشد اما بر سر طلبه ی شلوغی مثل من این پتک سنگین همواره فرود آمده است.
نتیجه تلاشهای این قبیل پتکها مخلوطی از سره و ناسره در پژوهشهای ماست؛ الفاظ و کلمات مد میشوند و بی کاوش و سنجش روی بورس پژوهش قرار میگیرند!… و وقتی کمی دقت به خرج میدهی چیزی که پیدا نمیکنی پردازش فنی و دقیق روی آنهاست.
یکی از پر دردسرترین این کلمات «زن» است. در پستهای قبل هم گفتم که این کلمه چه رقصی نموده میانه میدان بی آنکه کسی مچش را بگیرد و بگوید چیستی؟

الله اعلم و علیه نتوکل


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...