ماجرای خلقت حوا در تورات
مسئله سرشت زنان، موضوعی بوده که تقریبا در تمام تمدنهای باستانی از آن حرف زده اند. فرهنگ شرق به صورت مستقیم در مورد ذات زنان صحبت کرده است. اما ادیان ابراهیمی با سردمداری یهودیت با داستانی در مورد خلقت اولین زن و نقش او در هبوط انسان از بهشت، بیانی نمادین در این باره ارائه کرده است.
معمولا تورات متهم است به اینکه زن را طفیلی و ساخته شده از دنده مرد دانسته است. اما فکر میکنم این سخن چندان قابل قبول نیست. بخصوص که در بیان کلی پیش از بیان ماجرای خلقت آدم (نخستین انسان) و حوا (نخستین زن) تورات بیان میکند که در روز ششم خداوند انسان را به صورت و همانند خود آفرید و آنها را زن و مرد آفرید آنها را برکت داد و در زمین پراکند!
بعد در باب بعدی در روز هفتم یک دفعه داستان معروف خلقت اولین انسان و همسر او گفته میشود و ادبیات بسیار متفاوت میشود.
یعنی در واقع دو روایت (مشهور به روایتهای الوهیمی و یهوه ای) از خلقت انسانها در تورات است. یک بیان کلی که به نوع انسان اشاره میکند و به طور کلی میگوید خداوند انرا به صورت و همانند خود آفرید!
וַיֹּ֣אמֶר אֱלֹהִ֔ים נַֽעֲשֶׂ֥ה אָדָ֛ם בְּצַלְמֵ֖נוּ כִּדְמוּתֵ֑נוּ וְיִרְדּוּ֩ בִדְגַ֨ת הַיָּ֜ם וּבְע֣וֹף הַשָּׁמַ֗יִם וּבַבְּהֵמָה֙ וּבְכׇל־הָאָ֔רֶץ וּבְכׇל־הָרֶ֖מֶשׂ הָֽרֹמֵ֥שׂ עַל־הָאָֽרֶץ׃ (בְּרֵאשִׁ֖ית 1:26)
וַיִּבְרָ֨א אֱלֹהִ֤ים ׀ אֶת־הָֽאָדָם֙ בְּצַלְמ֔וֹ בְּצֶ֥לֶם אֱלֹהִ֖ים בָּרָ֣א אֹת֑וֹ זָכָ֥ר וּנְקֵבָ֖ה בָּרָ֥א אֹתָֽם׃ (בְּרֵאשִׁ֖ית 1:27)
نکته مهم این که در روایت کلی از فعل וַיִּבְרָ֨א از ریشه בְרָ֨א یعنی (برء) آفریدن از هیچ استفاده میکند و زن و مرد را به تساوی در این خلقت نام میبرد.
اما در روایت روز هفتم ظاهر بیان این است که خدا آدم (نخستین مرد) را از خاکی از زمین آفرید و در او دمید تا زنده شد. بعد دید که تنهاست و حیوانها بدردش نمیخورد او را بی هوش کرد و یکی از دنده هایش را درآورد و با آن دنده زنی برایش آفرید که بعد خود آدم اسمش را (ایشا یعنی بر گرفته از انسان= زن) میگذارد (و نه حوا). و بلافاصله بیان میکند که به خاطر همین است که مرد خانواده اش را رها میکند و به زنش میپیوندد و با هم یک تن میشوند!
וייצר יהוה אלהים את־האדם עפר מן־האדמה ויפח באפיו נשמת חיים ויהי האדם לנפש חיה (בְּרֵאשִׁ֖ית 2:7)
ויטע יהוה אלהים גן־בעדן מקדם וישם שם את־האדם אשר יצר(בְּרֵאשִׁ֖ית 2:8)
ויאמר יהוה אלהים לא־טוב היות האדם לבדו אעשה־לו עזר כנגדו (בְּרֵאשִׁ֖ית 2:18)
ויפל יהוה אלהים תרדמה על־האדם ויישן ויקח אחת מצלעתיו ויסגר בשר תחתנה (בְּרֵאשִׁ֖ית 2:21)
ויבן יהוה אלהים את־הצלע אשר־לקח מן־האדם לאשה ויבאה אל־האדם (בְּרֵאשִׁ֖ית 2:22)
ויאמר האדם זאת הפעם עצם מעצמי ובשר מבשרי לזאת יקרא אשה כי מאיש לקחה־זאת (בְּרֵאשִׁ֖ית 2:23)
על־כן יעזב־איש את־אביו ואת־אמו ודבק באשתו והיו לבשר אחד (בְּרֵאשִׁ֖ית 2:24)
جالب اینکه در اینجا از فعل וייצר به معنای فرم و شکل دادن استفاده میکند نه خلق کردن. در مورد اولین زن هم از וַיִּבֶן به همان معنای شکل دادن استفاده میکند. آدم وقتی زن را میبیند میگوید این استخوانی از استخوان من و گوشتی از گوشت من است پس اسمش را אשה یعنی برگرفته از انسان میگذارد. بلافاصله میگوید به همین دلیل است که انسان از پدر و مادر جدا میشود و با همسرش یکی میشود.
یک نکته هم در مورد کلمه צלעת (צלעות) یعنی جمع همان (צלע) ضلع (دنده) قابل توجه است که قرب و نزدیکی را میرساند.
ما باشیم و این دو روایت، چه تفسیری باید کرد؟ آیا بیان روایت دوم خیلی نمادین به نظر نمیرسد؟ آیا غایت اخلاقی در این روایت پررنگ نیست؟ آیا میتوان به راحتی طفیلی بودن خلقت زن را در این روایات اثبات کرد؟ آیا نظریه تکامل به واسطه زوجیت در روایت دوم ارائه نشده است؟
در مورد داستان خوردن از میوه ممنوعه هم به نظرم آن تفسیر رایج از تورات کمی محل مناقشه است که زن را در آن گنهکار و مقصر میدانند. در فرصتی دیگر به آن خواهم پرداخت. به نظرم ما تورات را با دقت نخوانده ایم و بیشتر گفتگوی جدلی با آن داشته ایم. به نظرم قرآن مجید راهنمای خوبی برای فهم و تفسیر دقیقتر تورات است. مطالعه زبانشناختی دقیق این دو کتاب مقدس میتواند روایتهای مشترکی را آشکار سازد.
والله اعلم وعلیه فالیتوکل المتوکلون
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب