25
شهریور

تبارشناسی زبانی در مطالعات قرآن و حدیث

یکی از ضعفهای جدی ما در مطالعات قرآن و حدیث بخصوص در حوزه جنسیت، فقدان نگاه تاریخی به زبان و ماهیت تاریخی پدیده های زبانی است. به همین جهت تبارشناسی زبانی عناصر متن دینی برای پژوهش های ما هنوز هیچ اهمیتی ندارد و حتی پژوهشگران تراز اول ما چندان به این عرصه ورود نمیکنند و یک کار تزئینی و اضافی میبینند.
در این زمینه یکی از اولین قدمها ریشه شناسی عناصر زبانی است که علاوه بر صرف و نحو نیاز به تسلط آواشناختی بر تاریخ زبانهای سامی و حتی پیوندهای تاریخی با  دیگر زبانها هست.
دو سایت روسی که یافته های ریشه شناختی زبانهای سامی را در اختیار میگذارند را معرفی میکنم شاید مورد استفاده طلاب قرار بگیرد. (در استفاده از این سایتها دانش آواشناسی و اطلاع از آوانگاری بین المللی لازم است.)
اولین سایت استارلینگ است که تقریبا تمام یافته های ریشه شناختی زبانهای کشف شده تا کنون را در خود دارد. من لینک صفحه ریشه شناسی زبانهای سامی آن را گذاشته ام.
سایت اس ای دی هم اختصاصی زبانهای سامی است. دقت کنید جستجو در این پایگاهها بر اساس آوانگاری بین المللی است و باید فنوتیک مورد جستجو را پیشتر دقیق شناسایی کرده باشید. به عنوان مثال برای جستجوی ریشه أسر باید «ˀsr» و برای ریشه عشر «ˁšr» را جستجو کنید. مآخذ و منابع هم ذکر میشود و میتوان به مراجع اصلی مراجعه کرد.
این هم سایت آواشناسی جهانی است که حتما در ابتدای این مسیر به کار می آید.
رهگیری تحولات زبانی در طول تاریخ میتواند فهم متفاوتی از عناصر و واژگان و استعمالات قرآن و حدیث به دست بدهد. امیدوارم روزی طلاب ما برای فهم واژگان قرآن و حدیث تبارشناسی تاریخی کنند استعمالات و واژگانشان را.
آرزو بر جوانان عیب نیست!


وعلی الله فالیتوکل المتوکلون

 

free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...

23
شهریور

جامع الاحادیث 4 رونمایی شد.

هفته پیش از نرم افزار جامع الاحادیث نسخه 4 رونمایی شد.
تمایز فاحشی با نسخه قبلی دارد و امکانات بسیار خوبی به آن اضافه شده است. نرم افزار فوق العاده عالی و بی نظیری است.
من اما هنوز به نظرم میرسد این نرم افزار تبلیغ محور است نه پژوهش محور، هنوز تمام جنبه های حدیث پژوهی را حمایت نمیکند؛ هر چند برای یک تحقیق مبلغانه فوق‌العاده عالی است. بخصوص مسئله سندپژوهی همچنان در این نرم افزار بسیار ضعیف است. در نرم افزار درایه فقط چند کتاب حدیثی فقهی در دسترس است و در جامع الاحادیث هم داده های سندپژوهی و امکاناتش در دسترس نیست. بین این دو نرم افزار هم رابطی وجود ندارد.
یک کم تخصصی تر و پژوهشی تر نقد کنم باید بگویم، این نرم افزار هر چند قدرتمندانه جسم زبانی حدیث را در مشت آورده است اما هنوز راه تا هوشمندی کامل باقی است و هنوز عنصر زمان و مکان در این نرم افزار به بند پژوهش درنیامده است. این امر به غایت مهم باید اتفاق بیفتد تا علوم و معارف اسلامی به چالاکی مورد انتظار جامعه علمی امروز درآید.
امیدوارم نسخه بعدی به زودی و با جمع بین تمام امکانات یک حدیث پژوهی فنی کامل تولید شود.


و علی الله فالیتوکل المتوکلون


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...

12
شهریور

ایمان دیجیتال، رؤیای ممکن!

دیروز کتابی بسیار خلاصه و پربار و دقیق و دلنشین از بانو «منا صلواتی» را میخواندم تحت عنوان «تربیت دینی در فضای مجازی».
یک عبارت بسیار دلنشین که تا عمق وجودم نفوذ کرد در اوراق پایانی کتاب آمده بود: «سخن آخر: ایمان دیجیتال، رؤیای ممکن!»
نویسنده کتاب یک دبیر پرورشی دلسوز در شهر سنندج است که طلبه هم نبوده اما کار ما طلبه ها را بهتر از خودمان انجام میدهد!
کتاب بسیار خلاصه وار و کلیدی سخن گفته است و برای قشرهای مختلفی قابل استفاده است.

 

پ.ن: 
1- این کتاب که توسط انتشارات دیار علویان  چاپ شده است هنوز وارد بازار نشده است و من متن کتاب را از نویسنده دوست داشتنی اش گرفته ام.
2- به همه مبلغین، فعالین فرهنگی، مربیان تربیتی و حتی پدر و مادرها پیشنهاد میکنم مترصد باشند به محض ورود به بازار این کتاب خلاصه و مفید رو تهیه کنند.


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...

6
شهریور

الهیات اسلامی!؟

کلمه الهیات تاریخ شلوغ پلوغی داشته است. امروز اما به نظرم میرسد در نقطه ی عطفی از معنای آن در جهان اسلام به سر میبریم.
شاید زمانی که وزارت علوم ایران، رشته های دانشگاهی را طبقه بندی میکرد از روی یک گرته برداری تمام علوم مرتبط با سنت اسلامی را تحت عنوان الهیات طبقه بندی کرد. اما امروزه به نظرم میرسد ذهن علمی جهان اسلام به مرحله ای از نیاز به وحدت نظری و روش شناختی بین دانشهای اسلامی رسیده است که واژه ای برای یک اسلام شناسی موحد را  مزمزه میکند. و به نظرم این کلمه الهیات اسلامی خواهد بود.
فقه، کلام، فلسفه اسلامی، تفسیر، حدیث، اخلاق اسلامی، عرفان …. همه این رشته ها الان دارند به نحوی از متن دینی داده هایی را بیرون میکشند و تحت عنوان آموزه های اسلامی ارائه میکنند اما هییییچ روش شناسی درست درمان منقحی بر این تکه های جدا افتاده حکومت نمیکند. حتی در برخی مواقع تعارض و تناقض و تضاد بینشان وجود دارد. بخصوص بین فقه و دیگر عرصه ها گسست فاحشی و جود دارد. 
اوضاع به شکلی است که اسلام ارائه شده توسط ممحضین در فقه با ممحضین در فلسفه با ممحضین در کلام و ممحضین در تفسیر و اهل حدیث و  اهل عرفان و…. به شکل محسوسی متفاوت است و گاه عوام را به شک و شبهه های خانمان برانداز دچار میکند.
تازگیها هم تازه نفسهایی از راه رسیده اند و از مطالعات اسلامی سخن میگویند و به دنبال همان روش مندی موحد علمی هستند و معترفم که من هم شخصا همدلی هایی با این قشر دارم.
اما به  نظر میرسد از درون اتفاقی باید بیفتد و یک همگرایی در میان این تکه پاره های شناختی جهان اسلام شکل بگیرد. و گمان میبرم آنگاه الهیات اسلامی به معنای نوینی متولد خواهد شد!

والله اعلم و علیه نتوکل!


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...

30
تیر

اجتهاد یا پژوهش مساله این است!

در پست قبل یکی از مهمترین تعارضات بنیادین حوزه و دانشگاه را دو سنت متخاصم «اجتهاد» در حوزه و «پژوهش» در دانشگاه دانستم.
میخواهم از این حرفم دفاعی کنم.
سنت اجتهاد، و نه معنای لغوی اش، از یک ملکه ای سخن میگوید که چیزی شبیه یک قوه ارتکازی ذهنی است که در سالها تلمذ و تتبع در فرد طلبه بوجود می آید. همه ما طلبه ها در بزنگاههای جوشش سوالاتمان با این پتک گران مواجه شده ایم که حالا حالاها باید تلمذ کنی تا پاسخ این سوالها را بتوانی پیدا کنی!… و من همیشه در برابر این پتک گران پرسشم این بوده اولا آن موقع که دیگر جان سوال پرسیدن ندارم… ثانیا پرسش چیست؟ آیا چیزی جز یک پدیده ی منطقی است و آیا یافتن پاسخ آن طی یک فرایند منطقی نیست؟ خب این فرایند منطقی را تصویر کنید لااقل که به لحاظ مفهومی معلوم شود چه مسیری باید طی شود!… اما گویا همه ی فرایند یک چیز ارتکازی است که سینه به سینه از اساتید به طلابشان منتقل میشود و سالها زمان میبرد تا طلبه آنرا دریافت کند! خودش توصیف پذیر نیست!
در مقابل در دانشگاه، هنوز الفبای یک دانش را برایمان نگفته اند میخواهند در مرز دانش بایستیم و در باب مسایل زنده ی آن علم بنیندیشیم، هر چند این مورد کمی با روحیه پرسشگر و پرجوش و خروش من بیشتر جور در می آید اما به نظرم این هم یک مشکل منطقی دارد. داده های اولیه ای باید در فرد باشد تا اساسا پرسش ممکن شود؟؟… این است که در دانشگاه پایان نامه های ارشد و یا حتی دکتری را میبینیم که یک عنوان قلمبه رویش است اما وقتی واردش میشوی با دست و پای گچ گرفته یک ذهن گیج مواجه میشوی!
در حوزه زمان برای کسب یک ملکه توصیف ناپذیر و ارتکازی به باد میرود و حاصلی جز رکود و اتلاف عمر و استعداد طلاب مستعد ندارد؛ برعکس در دانشگاه زمان برای گیجی های نابهنگام در زمینهای ناآشنا بر باد میرود و ماحصلی جز گرته برداری های عجولانه و سطحی از دانشهای غربی به بار نمی آورد.
در حوزه اتوریته ی استاد در عمری است که پای دود چراغ صرف کرده و پیش آن استاد و این استاد تلمذ کرده و در دانشگاه کلمات قلمبه سلمبه ای که نظریات پرطمطراق غربی را نمایندگی میکنند. 
هر کدام از این دو عالم متفاوت برای خودشان اتوریته ای دارند گران که سخت میشود آنها را به چالش کشید.
هر چند، جان هر دو این سنتها (پژوهش و اجتهاد) ، فرایند های دانشی تولید علم است اما خود این مهم  مغفول مانده است و در هر دو، ساختارهای اجتماعی و ادبیات عرضه، حرف اول را میزند.
چگونه میتوان این دو سنت را به هم نزدیک کرد؟
چگونه میتوان در دانشگاه پژوهش اجتهادی خلق کرد و در حوزه برای پژوهش جایگاهی فراهم آورد؟

الله اعلم و علیه فلنتوکل


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...

29
تیر

اتحاد!

ما طلبه هایی که هم در حوزه و هم در دانشگاه زیسته ایم، چیزهایی را درک میکنیم که نه دانشگاهی ها و نه حوزوی های ممحض درک نمیکنند زخمی عمیق از جنس گسست و واگرایی. اتحاد حوزه و دانشگاه شاید خیلی آرمان زیبا و دست یافتنی به نظر برسد اما وقتی در بطن ماجرا قرار میگیری، گسستهای بنیادین این دو فضا گاهی آنقدر سنگین اند که کمر میشکنند.
تا الان حوزه با ترمیک شدن و سیستم اموزشی مشابه دانشگاه، شبیه دانشگاه شده و دانشگاه هم با گذاشتن دروس دینی و برنامه های فوق برنامه مذهبی و برخی دوره های معرفت افزایی سعی کرده است کمی حوزوی شود. اما آنچه مساله اصلی است یعنی «رویه های دانشی»  هییییییچ همسویی و همگرایی ای حاصل نکرده است و درد همچنان باقی است.
گویا فقط دانشجوها و طلبه های جوان و تازه کار قرار است با هم دوست و شبیه شوند و بزرگان حوزه و دانشگاه وقعی به یکدیگر نگذارند و هرکدام راه خود را بروند!
در جامعه علمی ما «پژوهش» از دانشگاه و «اجتهاد» از حوزه، دو رقیب و همآورد سرسخت یکدیگرند که تعارضاتشان جامعه علمی ما را در بزنگاههای مهم با ناکارآمدی مواجه ساخته است.
رفع این تعارضات چیزی دقیقا از سنخ تولید علم است که سالهاست مورد تاکید رهبر انقلاب است.
ناامیدی کفر است و سکون خیانت!….  پس به حول و قوه الهی نه ناامید میشویم و نه از پای می ایستیم.

الله اعلم و علیه نتوکل


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...

21
تیر

جسم فلسفه!

بحثهای مورد علاقه من همیشه جنبه پررنگ فلسفی داشته اند. و هر وقت به اهالی فلسفه در بابشان سر زدم با جسمی خشک و ضخم و تنومند و ناتوان از تحرک مواجه شدم.
با اینکه برخی از بزرگترین تحولات فلسفه  و منطق بشری در جهان اسلام رقم خورده است امروزه چیزی جز جسم برهه ای از تاریخ فلسفه در میانمان نمانده است. جسمی فربه اما بی جان!
برای برخی این حرف شاید خیلی گزنده و حتی خصمانه به نظر برسد، اما واقعیت این است که ما در کلام بزرگانمان  حبس کرده ایم ذهنشان را. و شاید حتی خفه شان کرده ایم؛ وگرنه اگر ملاصدرا امروز بود هرگز کتب خودش را درس نمیداد، بلکه به بی رحمانه ترین شکل آنها را نقد و بازخوانی میکرد!

خلاصه اینکه، هر مساله را که نگاه میکنم جای فلسفه ای چابک که بنیادها را برسازد و پیها درافکند در بنیاد آن خالی است…..

 

الله اعلم وعلیه فلیتوکل المتوکلون


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...

10
تیر

ضرورت تمایز امر اجتماعی از امر جنسی

چنانکه در چند پست قبل گفتم، معتقدم یکی از نقاط ضعفهای بسیار جدی ما در ساماندهی حیات مومنانه، عدم تجرید امر اجتماعی از امر جنسی است. این ضعف باعث شده است هر گونه کنش و یا حتی حضور اجتماعی در محیط عمومی بین دو جنس در مظان اتهام خدشه به عفت قرار بگیرد.

به نظرم راه برون رفت ما از گسست اجتماعی محسوسی که در جامعه زنانمان میبینیم، بازشناسی و تجرید این دو ساحت و بازسازی تئوری ایمان و تقوی بر اساس آن است. این امر میتواند ارزشهای پررنگ دیگری غیر از عفت را نیز در خط کشی های هویتی، دخیل کند و هویت مذهبی را از پوشش گرایی به نوعی رفتارگرایی سوق دهد و یک تصویر و ساخت اجتماعی متعادلتری از ایمان و تقوی فراهم آورد و بی آنکه از هیچ ارزش دینی دست بکشیم بر گسست نامیمون کنونی، که در سایه جنگ کمی فروکش کرده است، فائق آییم. 

فعلا در گام اول یعنی مرحله طرح مسئله ایم، باید تئوری تولید شود و سپس این تئوری ها به حیات جامعه تسری یابد!

 

الله اعلم
و علیه فلیتوکل المتوکلون

 


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...

2
تیر

نقش زنان در پیروزیهای این روزها

یکی از مهمترین عوامل همبستگی کنونی ایران که به شکل محسوسی دشمنان ایران اسلامی را به هم ریخته و نقشه هایشان را دگرگون ساخته است، وسعت و بصیرت زنان ایران و چشم پوشی از اختلافات داخلی در مواجهه با دشمن خارجی است.
به نظرم سالهاست مهمترین چالش ایران (که شواهد نشان میدهد مهمترین امید دشمن بوده است) ، گسست اجتماعی- فرهنگی جامعه ایران است که ذیل عنوان حجاب، بروز پیدا کرده است. اما در کمال حیرت این روزها پدیده شگفت انگیزی رقم خورده است… زنان ایران، بخصوص زنان معترض به حجاب اجباری، با ایستادن کنار سربازان وطن، نقشه شوم دشمن را برباد دادند!
به تک تک  دختران و زنان ایران زمین باید بالید که خواب قلدرهای جهان، دشمنان خدا و بشریت را آشفته ساختند.
اکنون وقت آن است که تئوری پردازان دلسوز حوزه و دانشگاه، برای روزهای پس از پیروزی فکری به حال آن گسست که موقتا چشم پوشی شده است کنند… این روزها خواهد گذشت و عده ای دوباره بر سر اختلاف باز خواهند گشت. امیدورام تا آن روز تئوری هایی برای حل بحران آماده شده باشد زیرا نمیشود چشم را برای همیشه پوشاند!
اعتدالیون هر دو جریان از اول هم سر جنگ نداشتند اما افراط گرایان حجاب و تفریط گرایان عریانی را چگونه بر سیر میز مذاکره خواهیم نشاند؟  این دو قشر هر دو فرزندان این کشورند که امروز هر دو تا پای جان برای وطن ایستاده اند و فردا کسی نمیتواند حقی  بیش از دیگری طلب کند… راه برون رفت میخواهیم!
دختران وطنم را دریابید.

اللهم انصر الحق علی الباطل
اللهم استخدمنا ولاتستبدلنا


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...

31
خرداد

ما که جوونی نکردیم!

این جمله را خیلی زیاد میشنوم از جوانهامون. بخصوص این روزها که دارند با هموطنان خود اعلام همبستگی میکنند… این جمله را هم میگویند!

چرا این حس را  دارند؟ آیا واقعا جوانی شان چیزی کم داشته؟
چیزی که من در نظریات فرهنگی اجتماعی حوزه( که منبع تغذیه جمهوری اسلامی است) میبینم و شاید ریشه جوی است که در جامعه درست کرده ایم و این احساس در جوانهای ما را باعث شده… این است که ما در مطالعاتمان بین امر جنسی و امر اجتماعی تجرید نکردیم! و با هر گونه کنش اجتماعی بین دو جنس از ترس جنسی شدنشان و آسیب به عفاف زاویه پیدا کردیم. نگذاشتیم جوانها یک حیات اجتماعی طبیعی در کنار هم جنس و غیر همجنس تجربه کنند و «آزادی» را در کنشهای خودشان حس کنند و مدام حس کردند کسی میخواهد جلوی آنها را بگیرد و بین آنها مرز بکشد…
به نظرم ما مفهومشناسی دقیقی روی آموزه های دینی مان انجام ندادیم و با باسکول رفتیم برای وزن کردن ذره های طلا و الماس!

جنایت اسرائیل جوانهای ما را به آغوشمان بازگرداند… محض رضای خدا یکی ساختار مفهومی حیات مومنانه را بازشناسی کند پیش از آنکه دوباره جگرگوشه هایمان را «دیگری» بیابیم و جوانی شان را تلخ کنیم.


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...