31
خرداد

ما که جوونی نکردیم!

این جمله را خیلی زیاد میشنوم از جوانهامون. بخصوص این روزها که دارند با هموطنان خود اعلام همبستگی میکنند… این جمله را هم میگویند!

چرا این حس را  دارند؟ آیا واقعا جوانی شان چیزی کم داشته؟
چیزی که من در نظریات فرهنگی اجتماعی حوزه( که منبع تغذیه جمهوری اسلامی است) میبینم و شاید ریشه جوی است که در جامعه درست کرده ایم و این احساس در جوانهای ما را باعث شده… این است که ما در مطالعاتمان بین امر جنسی و امر اجتماعی تجرید نکردیم! و با هر گونه کنش اجتماعی بین دو جنس از ترس جنسی شدنشان و آسیب به عفاف زاویه پیدا کردیم. نگذاشتیم جوانها یک حیات اجتماعی طبیعی در کنار هم جنس و غیر همجنس تجربه کنند و «آزادی» را در کنشهای خودشان حس کنند و مدام حس کردند کسی میخواهد جلوی آنها را بگیرد و بین آنها مرز بکشد…
به نظرم ما مفهومشناسی دقیقی روی آموزه های دینی مان انجام ندادیم و با باسکول رفتیم برای وزن کردن ذره های طلا و الماس!

جنایت اسرائیل جوانهای ما را به آغوشمان بازگرداند… محض رضای خدا یکی ساختار مفهومی حیات مومنانه را بازشناسی کند پیش از آنکه دوباره جگرگوشه هایمان را «دیگری» بیابیم و جوانی شان را تلخ کنیم.


free b2evolution skin
29
خرداد

آیا فتنه ی وهابیت شکست خورده است؟

چهره ای که نظام حکومتی و فرهنگی وهابیت در جهان اهل سنت از ایران ساخته بود، فرو ریخته است و جهان عرب در شوک این خدعه تاریخی است. جوانان عرب بی مهابا خود را از این قفس تاریخی رها کرده اند به سوی یک اسلام مشترک بین اهل سنت و شیعه پیش میروند اما مسنتر ها در سوگ عمری نشسته اند که ایران را حلیف اسرائیل میدانستند!
بزرگترین نتیجه این جهاد بزرگ ملت ایران، فروافتادن نقاب وهابیت است و این نقاب چون فرو افتاد آزادی فلسطین نتیجه بعدی خواهد بود و در نهایت وحدت جهان اسلام امری ممکنتر خواهد شد…. 
فتنه وهابیت که دو قرن است جهان اسلام را به آتش جنگ و کینه کشیده است در حال شکست خوردن است… وظیفه ی ما طلبه ها الان کار علمی و فکری به زبان عربی است! اول باید برادران اهل سنت را از قفس وهابیت آزاد کنیم تا بتوانیم باب گفتگو و سازش و همزیستی اندیشگانی را در جهان اسلام دوباره بگشاییم!

به امید روزی که جلسات مباحثه حوزه های علمیه متشکل از اندیشمندان و طلاب شیعه و اهل سنت باشد و خروجی های آن تئوری هایی که جهان بشر را از چشمه زلال اسلام سیراب کند….
تا اینجا را رهبر فرزانه و بی نظیرمان مان پیش برده اند…
تشکیل جلسات مباحثه متشکل از یهود و نصارا و اسلام دیگه کار خود حضرت مهدی (ع) است!

والله اعلم وعلیه فالیتوکل المتوکلون


free b2evolution skin
26
خرداد

جیش محمد قادمون

 

ممنون از همه شیرمردانی که برای اعتلای قدرت نظامی ایران جان فشانی و ایثار کردند و شبانه روز زحمت کشیدند تا امروز این غرور و اعتماد به نفس عظیم را در ایران عزیز و مظلومین غزه و مسلمانان پاکدل سراسر دنیا ببینیم….

دوست اهل سنتی دارم دیروز برایم نوشته بود: « به تمام مردم فریب خورده اهل سنت نشان دادید که آن چیزی که وهابی ها در ذهنشان در مورد شیعه فرو کرده بودند توطئه ی صهیونی بیشتر نبوده…. مردم اهل سنت نسبت به شیعه محبتی پیدا کرده اند و از این محبت خود طوری خوشحالند که گویی برادر گمشده خود را یافته اند!…»

 

درود بر همه شهدای اسلام که برای اعتلای کلمه حق از جان خود گذشتند و با خون خود غبار از چشمان رسانه زده ی عالمیان شستند….


free b2evolution skin
21
خرداد

ضرورت بازخوانی متون

یکی از ضرورتهایی که الان در حوزه حس میشود، ضرورت بازخوانی متون است.
متاسفانه حرکتها و مبحثهای علمی زیادی در تاریخ اندیشه اسلامی عقیم مانده و رها شده اند. بعضی از انها گاهی شاهکارهای شناختی بشر بوده اند.
به هر حال الان، با انبوهی از متون در گنجه خاک خورده مواجهیم که اصلا مورد توجه در خور قرار نگرفته اند. حتی آن متونی که ظاهرا مورد اقبال و توجه بوده اند گاه در حد روخوانی کردن، شرح کردن و تدریس کردن مورد ملاطفت قرار داشته اند، که هیچ یک از سنخ شناخت و بازآفرینی، که ضرورت زنده ماندن یک میراث فکری است، نیستند.
چیزی که میتواند این میراث را به نطق وادارد، بازخوانی این متون است. بازخوانی به معنای باز فهمی به زبان زنده ی علمی روز!
این بازخوانی، به طور طبیعی منجر به تداوم بحثها و حرکتهای ناتمام اندیشمندان گذشته خواهد شد.
خیلی از کتب سنتی ما که حتی برای تدریس در حوزه گذاشته شده اند، نیازمند بازفهمی هستند و این کاری نیست که با ترجمه و شرح و توضیح و تلخیص و…. حاصل آید. باید داده های این متون استخراج و فراوری شود این کار یک پدیده منطقی معرفتی است.

یکی از حوزه هایی که در این زمینه بسیار علاقمندم خودم روزی به ان بپردازم، بازفهمی برخی مقوله بندی ها و برخی مفردات منطقی فلسفی مان است که گاه بسیار راهگشا و سودمند است.

وعلی الله فلیتوکل المتوکلون


free b2evolution skin
18
خرداد

جهان دیگرگون

شاید بیش از یک قرن است که فلاسفه دیگر جهان و انسان و هستی را مثل قبل نمیبینند. 
جهان علم امروز کلام کوانتومی است! حتی علوم انسانی.
«تمایز» هایی که بشر قدیم برای آنچه تجربه میکرد و میفهمید، شناسایی کرده بود همه بر باد رفته است و یک کل ترسناک جلوی چشمش قد علم کرده است.

بشر امروز هستی را اولا فقط معطوف به قوه شناخت خود و ثانیا کلافی در هم پییچیده میتواند بفهمد که بنیاد آن بر ترابط و رابطه است و اساسا هستی «برای انسان» همین ترابط و رابطه است!

از همه مهمتر چند قرنی است عقل بشر به خودش آمده است و از عجز و ناتوانی خودش به وحشت افتاده است.
اما هنوز فلسفه اسلامی ما معتقد است نظام هستی را میشناسد و سلسله مراتب آنرا میتواند به شکلی دقیق! ترسیم کند.

از عظمت میراث فلسفی جهان اسلام نمیتوان چشم پوشید اما مرگ در لباس عروسی! عاقبت تلخی است که بر سر این میراث عظیم آمده است. در کالبد کلمات خود شهید شده است فلسفه باشکوه اسلامی!… (البته خیلی دردناک و مشکوک است!)
با دوستی از فلسفه خواندگان بحثی داشتیم در همین باب و ضرورت بازخوانی و بازفهمی متون فلسفی مان،… گفت و گویمان به جایی نمیرسید.
هر چند سوبژیکتویسم افراطی را که الان عملا جز پوچگرایان بدان قایل نیستند را نمیشود پذیرفت، اما ابژکتویسیم افراطی فلسفه اسلامی را هم نمیتوانم به هیچ وجه بپذیرم؛ هم دیگر توجیه فلسفی و عقلی ندارد و هم با قرآن سازگار نیست.
اتهام تفکیکی بودن به مشهدی ها خوب میچسبد ولی نیستم! تفکیکی ها اگرچه در اصل اعتراضشان به یکه تازی های عقل بیراه نمیگویند اما نظریه جایگزین قابل قبولی ارائه نداده اند و دم و دستگاهشان پر از حرفهای نکاویده و نسنجیده است و دستشان حتی به دامن فلسفه اسلامی نمیرسد.

خلاصه به عنوان طلاب اسلام، در این دنیای دیگرگون، اگر به این دیگرگونی علم نداشته باشیم و جای خودمان را در این بلبشو نیابیم نه دین برایمان خواهد ماند نه دنیا!

 پ.ن:
فلسفه تنها رشته ایست که تخصص سرش نمیشود!

 

الله اعلم وعلیه فلیتوکل المتوکلون


free b2evolution skin
17
خرداد

رنج دقت

این اعتراض که «چرا اینقدر به کلمات گیر میدهی!» یکی از پربسامدترین محتوای تعامل من با اساتید و هم دوره ای هایم حتی در دوران دکتری بوده است و برایم خیلی آشناست. 
این جمله ساده بیانگر این است که دانشجو و طلبه ما و حتی گاهی اساتید طاقت دقتهای نظری را ندارند و حتی با آن آشنا نیستند. کلمات و اصطلاحات محمل مفاهیم و اندیشه ها هستند و آنچه پشت این صورتهای رنگ و وارنگ پنهانند موضوع اصلی بحث و بررسی های ما در جوامع علمی مان است اگر نخواهیم در انها دقت و تامل و سختگیری کنیم دقیقا منظور از کار علمی چیست؟

«الفاظ و کلمات را رها کنیم و به محتوایشان بچسبیم؟» این جمله سوالی به شکل خبری توسط یکی از اساتیدم در اعتراض به سوالهای مکررم در کلاس گفته شد و بر رنج سوالهای بی سرانجامم افزود.
مساله چیست؟ از چه تشکیل شده است؟ و آیا یک کنش علمی چیزی جز تعامل با مسایل و اجزاء آنهاست؟
خب پس  چرا واژه ها و اصطلاحات که محمل عناصر اصلی مسایل هستند، بی اهمیت جلوه داده میشوند به بهانه اینکه لفظند!؟
شاید برای شما که یک طلبه سر به زیر و ارام بوده اید هیچ وقت این مشکل رخ  ننموده باشد اما بر سر طلبه ی شلوغی مثل من این پتک سنگین همواره فرود آمده است.
نتیجه تلاشهای این قبیل پتکها مخلوطی از سره و ناسره در پژوهشهای ماست؛ الفاظ و کلمات مد میشوند و بی کاوش و سنجش روی بورس پژوهش قرار میگیرند!… و وقتی کمی دقت به خرج میدهی چیزی که پیدا نمیکنی پردازش فنی و دقیق روی آنهاست.
یکی از پر دردسرترین این کلمات «زن» است. در پستهای قبل هم گفتم که این کلمه چه رقصی نموده میانه میدان بی آنکه کسی مچش را بگیرد و بگوید چیستی؟

الله اعلم و علیه نتوکل


free b2evolution skin
13
خرداد

بتهای خوب بتهای بد

چند وقت پیش گفتگویی داشتم با یکی از پزوهشگران حوزه، در باب دانش تاریخ انگاره (ایده، فکر، اندیشه و…). من از نقش فوکو در نسج و تکوین این دانش میگفتم که تغییر رنگ رخسار دوست گرامی مرا به توقف واداشت. گفت: (عین عباراتش:) «نمیدانستم فوکو در تاریخ انگاره نقش داشته … پس تاریخ انگاره هم مشکل داره!»

خیلی جا خوردم ولی واقعیت این است که هیچ جای تعجب نداشت، ذهن هایی که از شخصیتها و اساتید خود بت میسازند از شخصیتهای مخالفشان هم بت میسازند فقط این بتها شایسته پرستشند و آن بتها لایق خورد شدن! 
متاسفانه فضای علمی ما میدان ستیز بتهای مثبت و منفی است نه جولانگه نظریات و سنتزهای تاریخ ساز علمی… البته اسم علم بر این فضا سنگینی میکند، فضای تعلیم و تعلم بگوییم به اصابت نزدیکتر است.


free b2evolution skin
8
خرداد

تربیت فرزند وظیفه/حقِ پدر یا مادر؟

به بهانه ارتباط پدر و دختر، در رویدادی که پزوهشکده زن و خانواده حوزه به انجام رسانده است، پاشنه آشیل مقوله تربیت در فقه اسلامی توسط برخی از اساتید مطرح شده است. و بعضی از دوستان از گوشه و کنار در موردش با من صحبت میکنند. گویا برخی احکام فقهی زیرآبی رفته که مدتهاست فعالین فرهنگی عرصه زنان نمیخواهند صدایش دربیاد، به روی آب آمده اند.

اینکه تربیت فرزندان اولا حق است یا وظیفه و ثانیا برای پدر است یا مادر!؟

در احکام فقهی داریم که تربیت فرزندان حق پدر است و مادر حقی در این مورد ندارد!

یکی از بزرگواران در جمعی که مملو بوده است از بانوان معلم، همین حکم را به شکل تحریک کننده ای مطرح کرده و فرموده اند: مادر فقط در صورت تفویض پدر اجازه دخالت در تربیت فرزندان را دارد! 
مثل اینکه یادشان رفته است که تمام حرفهای ناسازی که در مورد زن در میراث مسلمانان داشتیم را با این بیان که «از دامن زن مرد به معراج میرود» از دل بانوان درآورده بودیم…

نمیدانم الان دانسته یا ندانسته دارند هر چه در آشتی زنان و دین رشته بودند را پنبه میکنند! هر چند شک دارم اما امیدوارم ندانسته باشد!

 

الله اعلم و علیه نتوکل…


free b2evolution skin
5
خرداد

زخم کاری...

چندین سال است چیزی به نام رشته ی «مطالعات اسلامی زن و خانواده» در حوزه علمیه خواهران تاسیس شده است.

شخصا از اول ورود به اموزش عالی (چه حوزه چه دانشگاه) تمام دغدعه ام مطالعه در ارتباط با زنان و خانواده بوده اما هیچ وقت نتوانستم رشته مطالعات زنان را به عنوان رشته ام بپذیرم. مشکلم همیشه با بلاتکلیفی  مقوله تخصص در این دم و دستگاه بود. لذا در حوزه دوره ای فلسفه و دوره ای فقه خواندم و در دانشگاه علوم قرآن و حدیث، و در تمام این دوران موضوع مطالعه ام مساله جنسیت بوده است.

وقتی رشته مطالعات زنان با یک تغییراتی در عنوان و اضافه کردن وصف اسلامی در حوزه به عنوان رشته تاسیس شد، از طرفی خوشحال شدم که به این زمینه توجه شده است و از سویی وحشت کردم از بی دقتی نظری ای که در پیشانی این عنوان پیداست.

در دانشگاه رشته «مطالعات زنان» از مقطع کارشناسی تا دکتری داشتیم و ماحصل ضعیف و ناکارآمدش را یک دهه نگذشته به خوبی مشاهده کردیم.

حالا در حوزه رشته «مطالعات اسلامی زن و خانواده» ایجاد کرده اند. آن مشکل یتم تخصص در رشته دانشگاهی اینجا هم هست باضافه یک مشکل منطقی جدی و بزرگتر. کلی طبیعی زن! ابژه شناسایی این رشته است.

مطالعه زنان به عنوان یک مجموعه متعین از زنان، هیچ مشکل منطقی ای ندارد و علوم اجتماعی متکفل مطالعه ان هستند. اما از منظر منطق «زن» موضوع علم قرار نمیگیرد زیرا کلی طبیعی و امری نامتعین و ذهنی است. زنان نیز که ابژه علوم اجتماعی است نه الهیات! الهیات میتواند از یافته های علوم اجتماعی استفاده کند و در سامانه الهیاتی خود آنها را به کار بگیرد. لذا وصف اسلامیت نیز این وسط معلوم نیست دقیقا چیست!

این است که علاوه بر بدبختی تخصص و ابهام منطقی اسلامیت مسایل، بحران روش در میان طلاب این رشته بیداد میکند و طلبه ها همه میافتند دنبال طراحی پرسشنامه و تحلیل ناقص امار و رگرسیون گرفتن و… عملا پژوهشگران بی تخصص علوم اجتماعی میشوند، که اساسا معلوم نیست چه داده ای را مربوط به اسلام! استخراج خواهند کرد. تا کنون چندین بار بعد از گفتگو با یکی از طلاب با استعداد این رشته، با خودم نشسته ام گریه کرده ام!…  بماند.

وضعیت رشته مطالعات اسلامی زن و خانواده در حوزه اسفناک است. هم موجب اتلاف عمر و استعداد جماعت عظیمی از طلاب مستعد و خوش دغدغه شده است و هم به فربه کردن نسنجیدگی های منطقی تعریف این رشته انجامیده است.

علمای ما پیش از هر بحثی اول ماهیت و وابستگی  مساله را مشخص میکردند و برای این امر ماهیت و قلمرو دانش مورد نظر را به خوبی شناسایی میکردند و به تعبیر سنتی، رؤوس ثمانیه را در مورد هر قلمرو دانشی با وسواس و دقت طرح و بررسی میکردند.  متاسفانه وقتی رشته مطالعات زن و خانواده را آوردند از هیچیک از ان رؤوس نپرسیدند حتی ابژه شناسایی را به خوبی تعریف نکردند.

شخصا به نظرم هیجان مبارزه با فمنیسم چشم دقت نظری بزرگواران دست اندر کار را کور کرده است وگرنه قطعا اهل علم و فضل بسیاری در این کار حضور داشته اند.

رشته مطالعات زنان در علوم اجتماعی یک حوزه ی میانرشته ای محسوب میشود و ارتباط ان با الهیات به طریق اولی میان رشته ای و حتی فرارشته ای است و فقط پس از حصول تخصص در یک شاخه کلیدی موثر در مسایل، قابل پیگیری است. اما متاسفانه ما از کارشناسی رشته مطالعات زنان درس میدهیم!! و الان موجی از دکتر های مطالعات زنان داریم که فقط کشکولی از نظریات در مورد زنان هستند و قادر به اجتهاد و نظریه پردازی در هیچ حوزه تخصصی ای نیستند. این مصیبت کوچکی نیست.

وقتی آثار این بنده های خدا را میبینم به وضوح درمیابم که در هیچ کدام از شقوق بحثشان تخصص کافی ندارند و در همه جوانب مساله از منابع دست چندم تغذیه میکنند.

گاهی ارزو میکنم کاش در آن دوره طلایی به دنیا می آمدم که طلاب دور هم مینشستند و تازه ترین اتفاقهای شناختی بشر بینشان رقم میخورد. بعدش زود آرزویم را پس میگیرم چون احتمالا با شرایطی که زنان در ان دوران داشتند، من هم آنموقع نهایتا بانویی در پشت صحنه زندگی یکی از آن طلاب میبودم که در حسرت شرکت در آن جلسات شورانگیز میسوختم!… بماند.

نیاز به متخصصین رشته های مختلف علوم اسلامی داریم که مساله جنسیت و خانواده را در اسلام به دقت واکاوی کنند…. و افسوس که ساختاری اکنون حکومت میکند که حصول چنین چیزی جز به خون جگر اهل پژوهش نمیشود!

رشته «مطالعات اسلامی زن و خانواده» را در حال حاضر چیزی جز یک زخم کاری بر تن حوزه علمیه نمیتوانم بنامم.

و الله اعلم
و علیه فلیتوکل المتوکلون


free b2evolution skin
30
اردیبهشت

امکانات آنلاین پژوهشی

هنوز خیلی از طلاب خیلی از اقدامات پژوهشی شان را دستی و پرتکلف انجام میدهند. خیلیها هم اساسا به مقوله روش توجه ندارند و اهمیتی به ابزارهای کارشان نمیدهند…. البته متاسفانه

امروزه امکانات پزوهشی گسترده ای به صورت رایگان و آنلاین در دسترس است. بخصوص مرکز نور به تازگی تمام خدماتش را به صورت آنلاین ارائه میکند که بسیار کار را راحت کرده است.
علاوه بر نرم افزارهایی که در ابرنور کاملا در دسترس قرار گرفته است و با حق اشتراک بسیار ناچیز در دسترس است؛ ابزارهای رایگان بسیار عالی دیگری نیز در اختیار گذاشته است.

دو تا از پرکاربردترینها و کارراه اندازترین ها دو پایگاه جامع قران و جامع حدیث است. البته کاش جامع حدیث را اسمش را جامع الاحادیث نمیگذاشتند که با نرم افزار جامع الحادیث اشتباه نشود. جوامع حدیثی آنلاین و رایگان  اهل سنت نيز در دسترس است از جمله الدرر السنیة يا المنصة یا الدلیل الی السنة النبویة این سامانه ها امکان تطبیق و مقایسه متون حدیثی را گاه به شکل خیلی پیشرفته مطابق با روشهای مرسوم اهل سنت در اختیار میگذارد.

برایم جالب است که تفاوتهای فنی علوم حدیثی شیعه و اهل سنت و تفاوتهای فرهنگ علمی این دو قطب جهان اسلام در پایگاههایشان کاملا مشهود است، لذا یک کم باید اهل فن باشید تا استفاده کامل را از امکانات ببرید.

اینها که گفتم ساده ترین امکانات موجود است، تقریبا هر نوع پژوهشی بخواهید امروزه انجام بدهید امکانات بسیار گسترده ای برایش فراهم است….. دیگر توجیهی برای هییییچ کم کاری ای نیست!

و علی الله فلیتوکل المتوکلون!


free b2evolution skin