26
مهر

معرفی کتاب زنان (سدر ناشیم סדר נשים) در میشنا (تورات شفاهی)

میشنا(משנה) اولین اثر مهم در ادبیات حاخامی است، که حدود سال ۲۰۰ میلادی گردآوری شده و مجموعه‌ای از آرای حقوقی را در سنت شفاهی یهودیت مستند کرده است. تلمود تفسیر این کتاب است.

میشنا از 6 بخش به نام سدر تشکیل شده است که سدر سوم آن سدر ناشیم یعنی به تعبیری کتاب زنان است.

سدر نشیم خود از 7 بخش تشکیل شده است:

1-      یواموت (יבמות): درباره احکام ازدواج اجباری زن بیوه با برادر شوهر بی‌فرزندش و آیین جایگزین برای انجام این تعهد، است.

2-      کتوبوت (כתובות): درباره قرارداد زناشویی (کتوبة) و تعهدات بین زن و شوهر سخن گفت است.

3-      نداریم (נדרים) : به نذرهایی که داوطلبانه انجام می‌شوند، به ویژه آن‌هایی که اعمال یا اشیاء خاصی را منع می‌کنند، میپردازد.

4-      ناذیر(נזיר): در مورد احکام نذیره (کسی که سوگند دوری از ناپاکیهای مشخصی یاد میکند) است.

5-      سوتا (סוטה) : احکام زنی که مظنون به زنا است و آیینی که مجرمیت او را تعیین می‌کند و سایر مسایل مربوط به ان را بیان میکند.

6-      گیتین (גיטין): قوانین مربوط به طلاق، با تمرکز بر طلاقنامه (سند طلاق) و اجرای آن را بیان میکند.

7-      کیدوشین(קידושין): مسایل مربوط به نامزدی، ازدواج، اکتساب اموال و نسب و… را بیان میکند.

پژوهشهای تطبیقی بین فقه اسلامی و فقه یهودی در مسایل زنان و حتی مسایل روش شناختی آن، میتوانند موضوعات پژوهشی ارزشمندی برای رشته های تطبیقی بین الادیانی باشند. شایسته است پژوهشگران و دانشجویان و طلاب سطوح عالی به مطالعه این بخش از کتب شریعت یهود که امور اجتماعی بسیار مهمی در حیات زنان یهودی در آن مطرح شده اند بپردازند.

پ.ن:
1- پیرو درخواست یکی از طلاب، قرار شده است در باب مطالعات زنان در کتاب مقدس مطالبی بگذرام. امیدورام مفید واقع شود.

والله اعلم وعلیه فالیتوکل المتوکلون


free b2evolution skin
20
مهر

ماجرای خلقت حوا در تورات

مسئله سرشت زنان، موضوعی بوده که تقریبا در تمام تمدنهای باستانی از آن حرف زده اند. فرهنگ شرق به صورت مستقیم در مورد ذات زنان صحبت کرده است. اما ادیان ابراهیمی با سردمداری یهودیت با داستانی در مورد خلقت اولین زن و نقش او در هبوط انسان از بهشت، بیانی نمادین در این باره ارائه کرده است.
معمولا تورات متهم است به اینکه زن را طفیلی و ساخته شده از دنده مرد دانسته است. اما فکر میکنم این سخن چندان قابل قبول نیست. بخصوص که در بیان کلی پیش از بیان ماجرای خلقت آدم (نخستین انسان) و حوا (نخستین زن) تورات بیان میکند که در روز ششم خداوند انسان را به صورت و همانند خود آفرید و آنها را زن و مرد آفرید آنها را برکت داد و در زمین پراکند!
بعد در باب بعدی در روز هفتم یک دفعه داستان معروف خلقت اولین انسان و همسر او گفته میشود و ادبیات بسیار متفاوت میشود.
یعنی در واقع دو روایت (مشهور به روایتهای الوهیمی و یهوه ای)  از خلقت انسانها در تورات است. یک بیان کلی که به نوع انسان اشاره میکند و به طور کلی میگوید خداوند انرا به صورت و همانند خود آفرید!

וַיֹּ֣אמֶר אֱלֹהִ֔ים נַֽעֲשֶׂ֥ה אָדָ֛ם בְּצַלְמֵ֖נוּ כִּדְמוּתֵ֑נוּ וְיִרְדּוּ֩ בִדְגַ֨ת הַיָּ֜ם וּבְע֣וֹף הַשָּׁמַ֗יִם וּבַבְּהֵמָה֙ וּבְכׇל־הָאָ֔רֶץ וּבְכׇל־הָרֶ֖מֶשׂ הָֽרֹמֵ֥שׂ עַל־הָאָֽרֶץ׃ (בְּרֵאשִׁ֖ית 1:26)
וַיִּבְרָ֨א אֱלֹהִ֤ים ׀ אֶת־הָֽאָדָם֙ בְּצַלְמ֔וֹ בְּצֶ֥לֶם אֱלֹהִ֖ים בָּרָ֣א אֹת֑וֹ זָכָ֥ר וּנְקֵבָ֖ה בָּרָ֥א אֹתָֽם׃ (בְּרֵאשִׁ֖ית 1:27)

نکته مهم این که در روایت کلی از فعل וַיִּבְרָ֨א از ریشه בְרָ֨א یعنی (برء) آفریدن از هیچ استفاده میکند و زن و مرد را به تساوی در این خلقت نام میبرد.
اما در روایت روز هفتم ظاهر بیان این است که خدا آدم (نخستین مرد) را از خاکی از زمین آفرید و در او دمید تا زنده شد. بعد دید که تنهاست و حیوانها بدردش نمیخورد او را بی هوش کرد و یکی از دنده هایش را درآورد و با آن دنده زنی برایش آفرید که بعد خود آدم اسمش را (ایشا یعنی بر گرفته از انسان= زن) میگذارد (و نه حوا). و بلافاصله بیان میکند که به خاطر همین است که مرد خانواده اش را رها میکند و به زنش میپیوندد و با هم یک تن میشوند!
וייצר יהוה אלהים את־האדם עפר מן־האדמה ויפח באפיו נשמת חיים ויהי האדם לנפש חיה (בְּרֵאשִׁ֖ית 2:7)
ויטע יהוה אלהים גן־בעדן מקדם וישם שם את־האדם אשר יצר(בְּרֵאשִׁ֖ית 2:8)
ויאמר יהוה אלהים לא־טוב היות האדם לבדו אעשה־לו עזר כנגדו (בְּרֵאשִׁ֖ית 2:18)
ויפל יהוה אלהים  תרדמה על־האדם ויישן ויקח אחת מצלעתיו ויסגר בשר תחתנה (בְּרֵאשִׁ֖ית 2:21)
ויבן יהוה אלהים  את־הצלע אשר־לקח מן־האדם לאשה ויבאה אל־האדם (בְּרֵאשִׁ֖ית 2:22)
ויאמר האדם זאת הפעם עצם מעצמי ובשר מבשרי לזאת יקרא אשה כי מאיש לקחה־זאת (בְּרֵאשִׁ֖ית 2:23)
על־כן יעזב־איש את־אביו ואת־אמו ודבק באשתו והיו לבשר אחד (בְּרֵאשִׁ֖ית 2:24)
جالب اینکه در اینجا از فعل וייצר به معنای فرم و شکل دادن استفاده میکند نه خلق کردن. در مورد اولین زن هم از וַיִּבֶן به همان معنای شکل دادن استفاده میکند. آدم وقتی زن را میبیند میگوید این استخوانی از استخوان من و گوشتی از گوشت من است پس اسمش را אשה یعنی برگرفته از انسان میگذارد. بلافاصله میگوید به همین دلیل است که انسان از پدر و مادر جدا میشود و با همسرش یکی میشود.
یک نکته هم در مورد کلمه צלעת  (צלעות) یعنی جمع همان (צלע) ضلع (دنده) قابل توجه است که قرب و نزدیکی را میرساند.
ما باشیم و  این دو روایت، چه تفسیری باید کرد؟ آیا بیان روایت دوم خیلی نمادین به نظر نمیرسد؟ آیا غایت اخلاقی در این روایت پررنگ نیست؟ آیا میتوان به راحتی طفیلی بودن خلقت زن را در این روایات اثبات کرد؟ آیا نظریه تکامل به واسطه زوجیت در روایت دوم ارائه نشده است؟
در مورد داستان خوردن از میوه ممنوعه هم به نظرم آن تفسیر رایج از تورات کمی محل مناقشه است که زن را در آن گنهکار و مقصر میدانند. در فرصتی دیگر به آن خواهم پرداخت. به نظرم ما تورات را با دقت نخوانده ایم و بیشتر گفتگوی جدلی با آن داشته ایم. به نظرم قرآن مجید راهنمای خوبی برای فهم و تفسیر دقیقتر تورات است. مطالعه زبانشناختی دقیق این دو کتاب مقدس میتواند روایتهای مشترکی را آشکار سازد.

والله اعلم وعلیه فالیتوکل المتوکلون

 


free b2evolution skin
15
مهر

تابوها در عرصه پژوهش و اندیشه!

یادم هست  قریب به ده سال پیش در خدمت یکی از اساتید برجسته مطالعات زنان در حوزه بودم و عرضه داشتم که مسئله «جنسیت» است نه «زن». برافروخته شد و گفت این کلمه را جای دیگر استفاده نکن! این کلمه ال جی بی  تی هاست!
در دلم گفتم درست است که تبارشناسی مفاهیم و سرگذشت آنها خیلی مهم است؛ اما یک مفهوم متعلق به نظریه هایی که آنرا به کار گرفته اند نیست!
هنوز که هنوز است خیلیها ابا دارند از بیان کلمه «جنسیت» در موضوع و مسئله پژوهشهایشان، علی رغم اینکه متوجه خطالهای منطقی جایگزینی کلمات دیگر هستند. خلاصه همچنان این لفظ یک تابو است در حدی که حتی کسانی که در این حوزه کار میکنند حتی از ذکر این کلمه اجتناب میکنند.
واقعیت این است که چاره ای جز تنقیح مسائل و افزایش دقت منطقی پژوهشهامان نیست اگر میخواهیم جامعه ای پیشرو در سطح جهانی داشته باشیم و چنانکه شایسته میراث غنی اسلامی است دری به روی بشر بگشاییم!

والله اعلم وعلیه فلیتوکل المتوکلون


free b2evolution skin
12
مهر

ابژگی زن در مطالعات اسلامی؛ بی دقتی منطقی.

«زن» کلی طبیعی است و بنابر قواعد منطقی، موضوع قضایای علوم قرار نمیگیرد. زیرا قضیه ای که کلی طبیعی موضوع ان قرار گیرد قضیه ای مهمله (فاقد سور) دانسته میشود و این قضایا به علت اهمال در سور، قابل شراکت در قیاس و استدلال نیستند.

«زنان» اما یک گروه انسانی متعین است و ابژه مطالعه در علوم اجتماعی است که بر پایه استقراء قادر به صدور گزاره هایی در باب جمعیت معین و خاصی از زنان است و میتواند مقدمات استدلالات برخی دانشهای دیگر را فراهم سازد. الهیات، دانشی استقرایی نیست. الهیات از علوم اجتماعی تغذیه میکند اما خود مطالعه اجتماعی نمیکند. الهیات بر اساس منابع، بنیادها و قواعد خود از گزاره های تولید شده توسط علوم اجتماعی، برای پاسخ به برخی پرسشهای خود بهره میگیرد.

متاسفانه در حال حاضر، با نوعی مسامحه منطقی، که موجب ضعف و آسیب نظری است، مسایل و مباحث گوناگونی در مجامع علمی ما به عنوان «مطالعات اسلامی زن و خانواده» و ذیل دانشهای اسلامی مطرح میشوند و آثار پژوهشی بر همین مبنا تولید میشوند که فاقد دقت منطقی و معرفتشناختی مورد انتظار است و به همین علت قادر نیستند آموزه های اسلامی را برای حیات مومنانه زنان امروز فراخوانی کنند و آنها را در حد جدالهای کلامی فرومیکاهند.

 

د. بتول سادات بنیادی
#گروه_مطالعات_اسلامی
پژوهشکده مطالعات زن و خانواده، دانشگاه ادیان و مذاهب قم
@wfsrqom


free b2evolution skin
2
مهر

گیتین!

سدر نشیم(סדר נשים) از میشنا (تورات شفاهی) به احکام و مسایل زنان و خانواده میپردازد. این سدر هفت بخش دارد که بخش آخرش مربوط به گیتین (גיטין) یا طلاق است.
اول بحث طلاق نه از نحوه طلاق دادن صحبت میشود نه تعریف طلاق و… بلکه با این بحث شروع میشود که اگر یک نفر از مملکت خارج طلاقنامه ای بیاورد چطور از او پذیرفته یا رد میشود و اگر امضا کنندگان و شهود طلاقنامه غیریهودی باشند چه میشود و…
هفت هشت مسئله اول به این دست امور میپردازد و در اثنای بحث از نحوه صحیح طلاق دادن زن صحبت میشود. با کتب طلاق در بین مسلمانان مقایسه کنید! تفاوت جالبی دیده میشود. معلوم است سرزمین و غیر یهودیان مهمترین مسایلی بوده است که سوالات شرعی برای یهودیان پیش می آورده! این تمایز در اغلب کتب هلاخایی دیده میشود. پراکندگی جغرافیایی محسوس و تلاش برای حفظ انسجام اجتماعی جامعه یهودیان در کتب فقهیشان به خوبی دیده میشود.
یک نکته قابل توجه در شباهت اسلام و یهودیت و حتی یونان باستان جهت فاعلیت در طلاق است. فاعل طلاق اسلامی و نویسنده گت یهودی، مردان هستند. ازدواج اما متفاوت است و در اسلام زن دارای فاعلیت موثر است در حالی که در ادبیات یهودی مانند طلاق، فاعل، مرد است و حرفی از فاعلیت زن در میان نیست. جالب است که طلاق عنوان شرعی معینی در یهودیت دارد اما ظاهرا ازدواج حقیقت شرعیه ای ندارد و در متون یهودی از روشهای به دست آوردن زن سخن گفته میشود و سند کتوبه که در واقع قراداد زناشویی است. 
تفاوتها و تشابه ها بین متون یهودیت و اسلام و مسیحیت در مسئله ازدواج و طلاق جالب و دارای نکات فراوان است. امیدوارم روزی مقایسه ای متن محور در این سه دین در این باب انجام بدهم. به تعبیر ما طلبه ها «حقایق شرعیه» در این ادیان به اشکال متمایزی شناسایی شده اند که میتواند موضوعات بسیار عالی برای پژوهشهای تطبیقی ادیان باشد و بر فهم اسلام هم موثر واقع شود. البته فهم علمای خودمان هم از حقایق شرعیه مختلف متفاوت بوده است که جای پژوهشهای عمیق دارد.

وعلی الله فلیتوکل المتوکلون 



free b2evolution skin
25
شهریور

تبارشناسی زبانی در مطالعات قرآن و حدیث

یکی از ضعفهای جدی ما در مطالعات قرآن و حدیث بخصوص در حوزه جنسیت، فقدان نگاه تاریخی به زبان و ماهیت تاریخی پدیده های زبانی است. به همین جهت تبارشناسی زبانی عناصر متن دینی برای پژوهش های ما هنوز هیچ اهمیتی ندارد و حتی پژوهشگران تراز اول ما چندان به این عرصه ورود نمیکنند و یک کار تزئینی و اضافی میبینند.
در این زمینه یکی از ابتدایی ترین قدمها ریشه شناسی عناصر زبانی است که علاوه بر صرف و نحو نیاز به تسلط آواشناختی بر تاریخ زبانهای سامی و حتی پیوندهای تاریخی با  دیگر زبانها هست.
دو سایت روسی که یافته های ریشه شناختی زبانهای سامی را در اختیار میگذارند را معرفی میکنم شاید مورد استفاده طلاب قرار بگیرد. (در استفاده از این سایتها دانش آواشناسی و اطلاع از آوانگاری بین المللی لازم است.)
اولین سایت استارلینگ است که تقریبا تمام یافته های ریشه شناختی زبانهای کشف شده تا کنون را در خود دارد. من لینک صفحه ریشه شناسی زبانهای سامی آن را گذاشته ام.
سایت پایگاه داده آنلاین ریشه‌شناسی زبان‌های سامی (SED) هم اختصاصی زبانهای سامی است. دقت کنید جستجو در این پایگاهها بر اساس آوانگاری بین المللی است و باید فنوتیک مورد جستجو را پیشتر دقیق شناسایی کرده باشید. به عنوان مثال برای جستجوی ریشه أسر باید «ˀsr» و برای ریشه عشر «ˁšr» را جستجو کنید. مآخذ و منابع هم ذکر میشود و میتوان به مراجع اصلی مراجعه کرد.
این هم سایت آواشناسی جهانی است که حتما در ابتدای این مسیر به کار می آید.
رهگیری تحولات زبانی در طول تاریخ میتواند فهم متفاوتی از عناصر و واژگان و استعمالات قرآن و حدیث به دست بدهد. امیدوارم روزی طلاب ما برای فهم واژگان قرآن و حدیث تبارشناسی تاریخی کنند استعمالات و واژگانشان را. تنها راه فهم آنچه بر اسلام گذشته است (لازمه فهم چیستی خود اسلام) همین ردگیریهای زبانی-ذهنی است.
آرزو بر جوانان عیب نیست!


وعلی الله فالیتوکل المتوکلون


free b2evolution skin
23
شهریور

جامع الاحادیث 4 رونمایی شد.

هفته پیش از نرم افزار جامع الاحادیث نسخه 4 رونمایی شد.
تمایز فاحشی با نسخه قبلی دارد و امکانات بسیار خوبی به آن اضافه شده است. نرم افزار فوق العاده عالی و بی نظیری است.
من اما هنوز به نظرم میرسد این نرم افزار تبلیغ محور است نه پژوهش محور، هنوز تمام جنبه های حدیث پژوهی را حمایت نمیکند؛ هر چند برای یک تحقیق مبلغانه فوق‌العاده عالی است. بخصوص مسئله سندپژوهی همچنان در این نرم افزار بسیار ضعیف است. در نرم افزار درایه فقط چند کتاب حدیثی فقهی در دسترس است و در جامع الاحادیث هم داده های سندپژوهی و امکاناتش در دسترس نیست. بین این دو نرم افزار هم رابطی وجود ندارد.
یک کم تخصصی تر و پژوهشی تر نقد کنم باید بگویم، این نرم افزار هر چند قدرتمندانه جسم زبانی حدیث را در مشت آورده است اما هنوز راه تا هوشمندی کامل باقی است و هنوز عنصر زمان و مکان در این نرم افزار به بند پژوهش درنیامده است. این امر به غایت مهم باید اتفاق بیفتد تا علوم و معارف اسلامی به چالاکی مورد انتظار جامعه علمی امروز درآید.
امیدوارم نسخه بعدی به زودی و با جمع بین تمام امکانات یک حدیث پژوهی فنی کامل تولید شود.


و علی الله فالیتوکل المتوکلون


free b2evolution skin
12
شهریور

ایمان دیجیتال، رؤیای ممکن!

دیروز کتابی بسیار خلاصه و پربار و دقیق و دلنشین از بانو «منا صلواتی» را میخواندم تحت عنوان «تربیت دینی در فضای مجازی».
یک عبارت بسیار دلنشین که تا عمق وجودم نفوذ کرد در اوراق پایانی کتاب آمده بود: «سخن آخر: ایمان دیجیتال، رؤیای ممکن!»
نویسنده کتاب یک دبیر پرورشی دلسوز در شهر سنندج است که طلبه هم نبوده اما کار ما طلبه ها را بهتر از خودمان انجام میدهد!
کتاب بسیار خلاصه وار و کلیدی سخن گفته است و برای قشرهای مختلفی قابل استفاده است.

 

پ.ن: 
1- این کتاب که توسط انتشارات دیار علویان  چاپ شده است هنوز وارد بازار نشده است و من متن کتاب را از نویسنده دوست داشتنی اش گرفته ام.
2- به همه مبلغین، فعالین فرهنگی، مربیان تربیتی و حتی پدر و مادرها پیشنهاد میکنم مترصد باشند به محض ورود به بازار این کتاب خلاصه و مفید رو تهیه کنند.


free b2evolution skin
6
شهریور

الهیات اسلامی!؟

کلمه الهیات تاریخ شلوغ پلوغی داشته است. امروز اما به نظرم میرسد در نقطه ی عطفی از معنای آن در جهان اسلام به سر میبریم.
شاید زمانی که وزارت علوم ایران، رشته های دانشگاهی را طبقه بندی میکرد از روی یک گرته برداری تمام علوم مرتبط با سنت اسلامی را تحت عنوان الهیات طبقه بندی کرد. اما امروزه به نظرم میرسد ذهن علمی جهان اسلام به مرحله ای از نیاز به وحدت نظری و روش شناختی بین دانشهای اسلامی رسیده است که واژه ای برای یک اسلام شناسی موحد را  مزمزه میکند. و به نظرم این کلمه الهیات اسلامی خواهد بود.
فقه، کلام، فلسفه اسلامی، تفسیر، حدیث، اخلاق اسلامی، عرفان …. همه این رشته ها الان دارند به نحوی از متن دینی داده هایی را بیرون میکشند و تحت عنوان آموزه های اسلامی ارائه میکنند اما هییییچ روش شناسی درست درمان منقحی بر این تکه های جدا افتاده حکومت نمیکند. حتی در برخی مواقع تعارض و تناقض و تضاد بینشان وجود دارد. بخصوص بین فقه و دیگر عرصه ها گسست فاحشی و جود دارد. 
اوضاع به شکلی است که اسلام ارائه شده توسط ممحضین در فقه با ممحضین در فلسفه با ممحضین در کلام و ممحضین در تفسیر و اهل حدیث و  اهل عرفان و…. به شکل محسوسی متفاوت است و گاه عوام را به شک و شبهه های خانمان برانداز دچار میکند.
تازگیها هم تازه نفسهایی از راه رسیده اند و از مطالعات اسلامی سخن میگویند و به دنبال همان روش مندی موحد علمی هستند و معترفم که من هم شخصا همدلی هایی با این قشر دارم.
اما به  نظر میرسد از درون اتفاقی باید بیفتد و یک همگرایی در میان این تکه پاره های شناختی جهان اسلام شکل بگیرد. و گمان میبرم آنگاه الهیات اسلامی به معنای نوینی متولد خواهد شد!

والله اعلم و علیه نتوکل!


free b2evolution skin
30
تیر

اجتهاد یا پژوهش مساله این است!

در پست قبل یکی از مهمترین تعارضات بنیادین حوزه و دانشگاه را دو سنت متخاصم «اجتهاد» در حوزه و «پژوهش» در دانشگاه دانستم.
میخواهم از این حرفم دفاعی کنم.
سنت اجتهاد، و نه معنای لغوی اش، از یک ملکه ای سخن میگوید که چیزی شبیه یک قوه ارتکازی ذهنی است که در سالها تلمذ و تتبع در فرد طلبه بوجود می آید. همه ما طلبه ها در بزنگاههای جوشش سوالاتمان با این پتک گران مواجه شده ایم که حالا حالاها باید تلمذ کنی تا پاسخ این سوالها را بتوانی پیدا کنی!… و من همیشه در برابر این پتک گران پرسشم این بوده اولا آن موقع که دیگر جان سوال پرسیدن ندارم… ثانیا پرسش چیست؟ آیا چیزی جز یک پدیده ی منطقی است و آیا یافتن پاسخ آن طی یک فرایند منطقی نیست؟ خب این فرایند منطقی را تصویر کنید لااقل که به لحاظ مفهومی معلوم شود چه مسیری باید طی شود!… اما گویا همه ی فرایند یک چیز ارتکازی است که سینه به سینه از اساتید به طلابشان منتقل میشود و سالها زمان میبرد تا طلبه آنرا دریافت کند! خودش توصیف پذیر نیست!
در مقابل در دانشگاه، هنوز الفبای یک دانش را برایمان نگفته اند میخواهند در مرز دانش بایستیم و در باب مسایل زنده ی آن علم بنیندیشیم، هر چند این مورد کمی با روحیه پرسشگر و پرجوش و خروش من بیشتر جور در می آید اما به نظرم این هم یک مشکل منطقی دارد. داده های اولیه ای باید در فرد باشد تا اساسا پرسش ممکن شود؟؟… این است که در دانشگاه پایان نامه های ارشد و یا حتی دکتری را میبینیم که یک عنوان قلمبه رویش است اما وقتی واردش میشوی با دست و پای گچ گرفته یک ذهن گیج مواجه میشوی!
در حوزه زمان برای کسب یک ملکه توصیف ناپذیر و ارتکازی به باد میرود و حاصلی جز رکود و اتلاف عمر و استعداد طلاب مستعد ندارد؛ برعکس در دانشگاه زمان برای گیجی های نابهنگام در زمینهای ناآشنا بر باد میرود و ماحصلی جز گرته برداری های عجولانه و سطحی از دانشهای غربی به بار نمی آورد.
در حوزه اتوریته ی استاد در عمری است که پای دود چراغ صرف کرده و پیش آن استاد و این استاد تلمذ کرده و در دانشگاه کلمات قلمبه سلمبه ای که نظریات پرطمطراق غربی را نمایندگی میکنند. 
هر کدام از این دو عالم متفاوت برای خودشان اتوریته ای دارند گران که سخت میشود آنها را به چالش کشید.
هر چند، جان هر دو این سنتها (پژوهش و اجتهاد) ، فرایند های دانشی تولید علم است اما خود این مهم  مغفول مانده است و در هر دو، ساختارهای اجتماعی و ادبیات عرضه، حرف اول را میزند.
چگونه میتوان این دو سنت را به هم نزدیک کرد؟
چگونه میتوان در دانشگاه پژوهش اجتهادی خلق کرد و در حوزه برای پژوهش جایگاهی فراهم آورد؟

الله اعلم و علیه فلنتوکل


free b2evolution skin